تک چاپی
مونوپرینت شکلی از چاپ است که در آن تصویر از یک سطح صاف یا “صفحه” پوشش داده شده با جوهر چاپ مانند ورق شیشه یا فلز ساخته می شود. برخلاف سایر روشهای چاپ، تنها یک تصویر نهایی ساخته میشود که این تکنیک را نسبت به سایر فرآیندهای چاپ به طراحی یا نقاشی نزدیکتر میکند.
اصطلاح “مونوچاپ” و “مونوتایپ” اغلب به جای هم برای اشاره به یک فرآیند استفاده می شوند، اگرچه برخی ترجیح می دهند از اصطلاح “مونو چاپ” برای اشاره به مجموعه ای از آثار مشابه استفاده کنند، در حالی که “مونوتیپ” یکبار مصرف است.
تاریخچه تک چاپی
هرکول سگرز، نقاش و چاپگر هلندی قرن شانزدهم، یکی از اولین هنرمندانی بود که به جای مجموعهای از نسخههای شمارهدار، نقاشیهای منحصربهفرد و منحصربهفرد را از یک صفحه قلمزنی آزمایش کرد.
منظرههای بسیار پیچیده او اغلب با جوهرها و کاغذهای مختلف ساخته میشد یا با عناصری که با دست طراحی میشد، دوباره کار میکردند.
استاد هلندی رامبراند ون راین همچنین تکنیکهایی را که شبیه تکپرینتها بود، با صفحات اچینگ خود کاوش کرد، با کشیدن انگشت به سمت کنار یا افزودن قسمتهایی از جوهر به تصاویر منفرد برای منحصربهفرد کردن هر یک از آنها.
نقاش باروک ایتالیایی قرن هفدهم، جووانی بندتو کاستیلیونه، تکنیکهای حکاکی مشابه رامبراند را آغاز کرد، که بعداً آن را به روش مونوپرینت توسعه داد، و تصاویر را مستقیماً روی یک بشقاب جوهرکاری نشده با انگشتها، پارچهها و قلموها کشید و کاغذ را روی سطح فشار داد تا تولید شود.
یک اثر. فرآیند کاستیلیونه مدتی طول کشید تا مورد توجه قرار گیرد، تا حدی به این دلیل که بر خلاف سایر تکنیکهای چاپی پرکارتر، به یک تصویر منحصر به فرد محدود میشد و همچنین به دلیل تکیه آن بر تصادفات و آزمایشها.
رمانتیسم
رمانتیست، ویلیام بلیک، اولین بار در قرن هجدهم و نوزدهم، تکپرینتهای روغنی و تمپرا را آزمایش کرد و طرحهای خود را روی یک ورق فلزی نقاشی کرد و کاغذ مرطوب را روی آن فشار داد تا طرح را منتقل کند.
سپس قسمت هایی از تصویر را با دست با جوهر و آبرنگ روتوش می کرد. موریس پرندرگاست، هنرمند قرن نوزدهمی نیز تکنیکهای مشابهی را اتخاذ کرد و این فرآیند را در نامهای به دانشآموزی توصیف کرد: «روی مس در روغن نقاشی کنید، قسمتها را پاک کنید تا سفید شوند».
هنگامی که تصویر مناسب شما بود، کاغذ ژاپنی را روی آن قرار دهید و یا در دستگاه چاپ فشار دهید یا با قاشق بمالید تا خوشایند شما شود. گاهی اوقات بشقاب دوم یا سوم بهترین است.
تک چاپی مدرن و معاصر
امپرسیونیست های قرن نوزدهم رویکردهای خلاقانه مختلفی را برای تک چاپی پذیرفتند و از امکانات نقاشی این رسانه لذت بردند.
بسیاری، از جمله ادگار دگا و کامیل پیسارو، در این تکنیکهای چاپ پیوندی با عکاسی اولیه، با فرآیند پنهان و آشکار کردن یکسان، و تأثیر متقابل تصاویر مثبت و منفی مشاهده کردند.
پل گوگن، پست امپرسیونیست فرانسوی، تکنیک منحصر به فرد خود را توسعه داد که آن را ردیابی یکنواخت نامید. او با مرکب زدن یک ورق کاغذ شروع می کرد، سپس یک ورق دیگر را روی آن می گذاشت و روی پشت کاغذ تازه می کشید تا جوهر زیر آن را بگیرد، قبل از اینکه آن را برگرداند تا کار نهایی را نشان دهد.
هنرمندان مختلف مدرنیست اروپایی در دهههای بعدی زبان آزاد و رسا مونوپرینت را پذیرفتند، از جمله پل کلی، که از امکانات خطی این تکنیک بهره میبرد و پیر بونارد، که صدها مونوپرینت رنگی را با فشار دادن کاغذ با دست یا با غلتک روی آن تولید کرد.
یک صفحه فلزی رنگ شده سایر افرادی که این تکنیک را پذیرفته اند عبارتند از: پابلو پیکاسو، مارک شاگال، خوان میرو، ژان دوبوفه و هانری ماتیس. در اسکاتلند، رابرت آدامز با ترکیب تکنیک های مختلف چاپ با هم آزمایش کرد تا امکانات بافتی هر یک را با هم ادغام کند، همانطور که در Untitled (شکل انتزاعی ایستاده)، 1949، که فرآیندهای لیتوگرافی و تک چاپی را ترکیب می کند، مشاهده شد.
پرونلا کلاف، هنرمند بریتانیایی، چاپ تک را به عنوان یکی از تکنیکهای مختلف چاپ در کارنامه خود پذیرفت. اخیراً، هنرمند بریتانیایی تریسی امین یکی از مشهورترین هنرمندانی است که مونوپرینت را به دلیل بیواسطگی خام و خام آن، مستندسازی تجربیات شخصی گاهی عمیقاً دردناک با زبانی که به دست خط نزدیکتر است، که در «سوئیت خانوادگی» او دیده میشود، پذیرفته است.
بدون دیدگاه